ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

دلنوشت های ادواردی - لحظاتی که به اندازه زخمه ای عمق دارند

کاش می شد بجای اینتر زدن های بی پایان / دل پسرکی که در پس افکار بی انتهایش به لذت گردهم آیی خواهرش می اندیشید ، با ایمیلی ناقابل خوش کرد / آن وقت آن پسرک با افکار اینفرارد مانندش ، از پس دیواری چندصد کیلومتری / با او خوش بود.

 

دیگر شرح لذت باهم بودن دیگران برای پسر ، در خونش آدرنالین ترشح نمی کند / من اینجا هستم با تخیلم که از برگ گل نازک تر است / تخیلی که فاصله را در هم می پیچد و از سوراخ کلید هر دری عبور می کند / اینک من / که دیگر دست نوشته های دیجیتالی نمی خواهد و حسرت مخاطبش سودی ندارد.

 

ای همیشه سبز روحت شاد / تو که هنوز زنده ای و نفس می کشی / نمیدانی صدای رقومی یک گیتار فرهنگ باخته با دل من چه می کند / روزگاری که صدای سحر انگیز و دلنواز مشاهیرش با اصوات دیجیتالی هم‌ آویز شده / آنجا که فروغ می گوید: ای یار ، چه ابر های سیاهی به انتظار میهمانی خورشید نشسته اند / و صدای ناله گیتاری آلکترونیک که اصالت زمان و مکان را در هم میشکند.

 

من و تنهاییم که به اندازه زخمه ای بر گیتار آلکترونیک و صدایی که از آن خارج می شود عمق دارد / چراغ قرمز است و من گریه می کنم / دخترکی با آدامسی به اندازه یک تکه پارچه در گوشه لپش به اشک های مرموز من خیره شده و با خود می گوید انگار مجنونی دلش هوای پیراهن های سفید آسایشگاه را کرده / چراغ قرمز است و صدای غم دار فروغ میگوید: می توان با هر فشار هرزه‌‌ی دستی بی سبب فریاد کرد و گفت: آه ، من  بسیار خوشبختم.

 

 

 

 

در تاثیر از فروغ

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی

 

نظرات 13 + ارسال نظر
آباجیج خانوم شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:21 ب.ظ

الهی بمیری از دستت راحت بشم که وقتی دلم زخمی و زخم خورده اس قشنگ همون موقع اینا رو نوسیدی
:((((((((
بمیری که این آهنگ وبلاگتو ریختم روی گوشیم و دارم با آکوستیکش زر زر های های عر میزنم
هیشکی بهش برنخوره لطفا
این الهی بمیری ها کلی معنی داره که خود ادی میدونه
:(((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
بمیری که دیگه نتونم نیم لیتر ماءالشعیر با زیتون کوفت کنم
:((((((((((((((((((

آباجی خانوم شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:22 ب.ظ

الهی بمیره شرور که اذیت کرد
الهی
:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
دوسوندمت
مث قدیم ندیما
آره

ادوارد دست‌قیچی شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ب.ظ

هوم مامانم
میسی

pastili شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 ب.ظ

salam
chi shode?

negaran mikoni adamo.........khoobi?

che khabaras?

bikhabar nazar mano

آباجی خانوم دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:10 ق.ظ

فک کن
آدم انقدر وقیح و پررو و بیحیا
ساعت شیش و نیم صب واسه الی اس ام اس زدم البت واسه گیلاسی و یه سری از بروبچز
اونوخ الی پرسیده شما؟
میگم منم آباجی خانوم شرور
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
یکی دیگه پرسیده شما؟
نوسیدم براش شرور صبحگاهی
دلت بجوزه
رفتیم نون سنگک خریدیم بزنیم تو گوش صبونه
هی یو
آی میس یو تووو ماچ چ چ چ چ چ چ چ
ای میل هم حتما میرفستم تا اینفرارد آف بشه
دیروز تو نیاورن با اون رعد و برق یه درخت افتاد قشنگ همون موقع که ما اومده بودیم بیرون
بعد خان بابا زنگ زده میگه من نگران شدم گفتم نکنه تو بودی
میگم من که دارم باهات حرف میزنم عزیزم
البت یه کم لحن نوازشگرانه ام بیش از بیشتر تر ترترترترترترتر بوددددددددددددددا
آهان همون طوری

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:30 ق.ظ

خدا شانس بده کاشکی ماهم...
:)

احتیاج به ای میل نیست ... اینفرارد دیگه خاموش شد.

در جواب کامنت بدون تایید:
پس چی منم همینطور بی ش...ر من
بهم ریختم ... تا صب خابم نبرد

نوش جونت خواهری

پ.ن:
تو خجالت نکشیدی با ایرانسل اس ام اس فرستادی
ولی طوری نیست گوشیش ان هشتاد بودخ حتما ... ان هشتاد ۳ شو گرفته ناراحت نباش.
فرق گوشی های اریکسون و نوکیا میدونی در چیه؟
وقتی تو متن اس ام اس نقطه بزاری و بعد از فاصله ادامه متنت رو بنویسی اونوقت حرف اول کلمه جدید بصورت بزرگ نوشته میشه اینجوری:
Ghorbaghe ie tanha neshaste bood. Ba khodash goft Ah man che khoshseda hastam.

پن۲:
مرسی که اینگده خوبی

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 ب.ظ

نمیدونم چرا از دستت ناراحت هستم

نونیم لیدی میگه تو زود میبخشی ولی ته دلت یچیزی میمونه
ولی من دیر میبخشم اما هیچی تو دلم نمی مونه

با این اوصاف فک کنم یکم باید بیای منت کشی تا کامل دلم پاک بشه. داداش از این صاف صادق تر دیده بودی.

آخه میدونی چرا؟
چون من معمولا از کسی چیزی نمیخوام ... خیلی بندرت پیش میاد که بگم فلانی مثلا فلان چیز رو به من بده(خیلی به ندرت هر ۱۵ سال یکبار) ... اونوقت اینقدر با ذوق و شوق هم کامنت گذاشتم هم تو جواب کامنت گفتم هم آف گذاشتم اونوقت سهم من چی بود فقط یه کامنت دونی خالی ... حالا هم دیگه نمیخوام نه اینکه قهر باشم نه ولی دیگه برام ارزشی نداره ... فهمیدی چی میگم ... از اون حس های دیوونه وار خودمه که قبل از اینکه برا چیزی تلاش کنم قدر اون چیز رو میدونم ولی اگه خودمو به آب و آتیش زدم تا به یه چیزی برسم اونوقت دیگه برام لذتی نداره چون قدرش رو همون اول میدونستم احتیاج به پاره کردن خودم نبود.
حتی اینقدر ناراحت شده بودم که پست اخیرم رو تند تر نوشته بودم حالا تازه یکم تعدیل شده ... ببین:

با خودم میگویم که به این گردهم آیی دیجیتالی پایان ده / انجمنی که فقط انگار یک نویسنده دارد / ببینید به پایین تر از این نوشته ها که دو بار دیگر اسم یک نفر در زیر خوزئبلاطش امضایی زده.

... نمیدونم خودت باید از دلم بیاری بیرون (تو دلمه تو معدم نیستا)

لوس و ننر هم خودتی شنیدم تو ذهنت یه لحظه رد شد :)

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:43 ب.ظ

با عصبانیت بخون و اخم هایی بسی در هم
الی معلوم هست کجایی؟؟؟؟

عصبانیم فلا دارم پاچه میگیرم

اصنم قهرم ... هوم

pastili دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:38 ب.ظ

salam
aya inja che khabare?

edi asabani?
han?chi shode?nemfamam!

zooooooood begoo

narahati nabayad too del o mede adam bemoone ta tabdil be ranjesh beshe

ok?

shad bashi

p.n:are hamishe zood mibakhshi.danam

آباجی خانوم دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:01 ب.ظ

از دلت در اومد؟
آآآآآآآآآآآآآآرررررررررررررررررررررررررررررررره؟

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:54 ب.ظ

هوم :)
مامانم
میسی

پ.ن:
ترنجبینم چیزی نیست برات مینویسم
حل شد
از شراره جون خواسته بودم یه ایمیل برام بفرسته ... سرش خیلی شلوغیده بوده خوب منو هم که میدونی کم صبر و ننر :))
ببخش نگرانت کردم

پ.ن۲:
با عصبانیت نه
با جیغ
الی کجایی

آباجی خانوم سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ق.ظ

با جیغ و پژواک خونده بشه:
ال-ل-ل-ل-ل-ل-ل-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ییییییییی------------------------------------------
ک-ک-ک-ک-ک-ک-ک-ک-ج-ج-ج-ج-ج-ج-ج-ج-جاجاجاجاجاجاجاجااااااجاجاجاااا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-یی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی-ی--ی-ی-یی-ی

ادوارد دست‌قیچی سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:36 ب.ظ

باحال بود

پ.ن:
یادت عزیز امشب ... مارا شکسته تر کرد
این قلب بی صدا را ... صد سال پیر تر کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد