ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

دلنوشت های ادواردی - خانه دل ۲

 

گویند که در خانه دل هست چراغی افروخته که‌اندر حرم افروختنی نیست

 

 

مخلص همگی ... قدر همه زحمت‌هاتون رو دانم

بزودی میام خدمتتون

نظرات 19 + ارسال نظر
Homan دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:58 ق.ظ http://www.parspaint.com

Agar barye Designe weblogeton ehtiyaj be lavazeme tarahi darid hatman be ma sar bezanid: www.ParsPaint.com

[ بدون نام ] دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:37 ب.ظ

واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام داداشی
زیارت قبول
حتما که خیلی خوش گذشته
کی رسیدی
خبر می کردی گاوی گوسفندی قربونی کنیم
خیلی دلمون برات تنگیده بود
حالا که سرت شلوغه ولی باید سر فرصت بیای برامون تعریف کنی

چون خسته ای زیاد وقتتو نمی گیرم
بووووووووووووووووووس
دوست داریم

الهام دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ب.ظ

از ذوقم یادم رفت اسممو تایپ کنم
هرچند که دیگه ماها تیپ حرف زدن همو می شناسیم

pastili سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ق.ظ

vaaaaaaaaaaay dir kardam..ama residam belakhare

salam mosafer..khaste nabashi.........nisty ishalla

ziarat ghabool..soghati chi dari?:d

khoobi khodet?khanom gol?are?

nikia?

vaaaaaaay delam tang bid.....bia va safar name benvis........
delam tang bide.......................................

آباجی خانوم سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 ق.ظ

وایییییییییییییییی سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام مم م م م م
الاااااااااااااهی آباجی خانوم دورت بگرده مادر...............رسیدن به خیر.کلبمون نورانی شد.بوی گلاب محمدی میاد.دادا ادی خودمونه ها.بالاخره روزشماری تموم شد.الاااااااااااااهی که آباجی خانوم فدات بشه دادا.دااااااااانم............................رسیدنت به خیر دادا.

مرجان سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای احسانکی جونم (بوس)
رسیدن به خیر زیارت قبول قدم نورسیده مبارک :دی منزل خودتونه ((= ذوق زده شدم دیگه نمیدونم دارم چی میگم (غشمولک)

احسانکی خیلی دلم برات تنگ شده بود ... همه جا رو من آب و جارو کردما ؟ همه کارای نظافت و پخت و پز و میوه شستن و میوه چیدن کاره منو گیگیلی بوده آش هم من پختم (همون آش پشت پا وقتی رفتی سفر) این الهام و آباجی خانوم و بقیه بچه ها اصلا کمک نکردن به من :( تازه هرچی آش و میوه و شیرینی بود اینا خوردن به خودمم نرسید هی میگم بیایین کمک ولی میگن حوصله نداریم ما فقط منتظریم احسانکی بیاد سوغاتی برامون بیاره :دی

حالا احسانکی جون خوبی ؟ واااااااااااااااااااای نمیدونی این آباجی چه میوه های خوشمزه ای گرفته انقده با گیگیلی خوردیم .... ای وای ! من چیزی گفتم ؟ :دی

الفراررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

الهام چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:11 ب.ظ


یک شنبه : نصف مال من نصف مال تو . خنده شوخی خیابون گردی
و بالاخره هدیه روز مرد.
واقعا نصف مال من بود
نصفش هنوز تو شرکتش بود

چهار شنبه : هیجان استرس ترس ترس ترس
اما شد
نه اونجوری
هم آره هم نه
تجربه جدید ترس جدید روز جدید
انگار همه چیز یک رنگ دیگه است رنگ روسری تی تی مشکی و قرمز ی که امروز برام خریده بودی
مسخره است اگه بگم ذوق مرگم
شایدهم جالبه
برای خودم که مثل باغ بهاری زیباست
شاید هم صورتی یا آبی آسمانی یا رنگ چشمای تو
امروز همه چیز مال من بود همه چیز کامل کامل

خدای من تو را قسم به حرمت شکوه غم نگیرش از من

شراره جان دانی
برام خیلی دعا کنید
خیلی خیلی خیلی احتیاج دارم

رضا مشتاق چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ب.ظ

یا علی ...
خوش اومدی حاج ادوارد
قبلنم خدمت رسیدم و آش پشت پاتو خوردیم عشقی

رخصت

ادوارد دست‌قیچی جمعه 16 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:57 ق.ظ

مخلص همگی
ارادت با نون اضاف و سس دورنگ
دانید.

الی خوشحالم دانی خوشحال
شرور چطوری مخلصم
ترنجبین کجایی؟ خوشبخت باشی
مرجانکی مرسی مهربون
داش رضا ... صفای قدمت آقا ... خیلی لطف داری داداش
مهرانکی مخلصیم دوری نکن ... دوست داریم داداش

دست همگی درد نکنه ... شرمنده کردید.

سلام همگی رو خدمت حضرت باری تعالی رسوندم ... و ... تمام اون چیزایی که تو دلاتون بود ... همگی ... خیالتون راحت ... تک به تک جداگونه در پوشه های مجزا.
انجام وظیفه شد.

............................

یکم سرم خلوط بشه حتما میام خدمتتون.
مخلصیم.

آباجی خانوم شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:33 ق.ظ

ارادت با سس دو رنگ؟ :))))))))))))))))))))))))
نمیری پسر با این اصطلاحاتت.
هـــــــــــــــــــــــــــــــی خدای قورباغه های خوش صدا!!!
جــــــــــــــــــــانم بنده ی من.بگو!!! :))))))))))))))))
اونوختش این نون اضافش سنگکه؟بربریه؟باگته؟چی چیه که با سس دورنگ میخورنش؟
سس دورنگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اون ته ته دل آباجی خانوم قلقلکش میاد با این چیزا.ادوارد دانی.ته ته دل آباجی خانوم معقول و بالغ و عاقل یه بچه کوچولوی شیطون نشسته که زبونش تا دلت بخواد درازه.:)))))))) خودت دانــــــــــــــــــی!!!
********************************************
واااااااااااااااااای الـــــــــــــــی خوشحالم خیلی خیلی خوشحال خواهری مهربون من.
روسری تی تی مبارک.
حالا به هرحال .....هاو دو یو دو؟؟؟؟؟؟؟؟ :))
********************************************
خیالم از جهت ادی راحت بود که میدونه هرکدوممون توی صندوقچه ی دلش چی گذاشته.آره توی پوشه های مجزا.میکشمت انقدر بانمکیا.
یاد دخترعمه ی پسرک افتادم که وقتی پسرک خیلی بانمک میشه بهش میگه: میام لهت میکنم انقدر بانمکیا.
*******************************************
حال خوشی دارم.خییییییلی.سرخوش از این دوستانگی و جمع دل.(میدونم ادی دعوا نکن یه خانم باید با شخصیت باشه باید در شان خودمو و آقاخان حرف بزنم) این کلمه ی دل رو دیشب شنیدم.سه تا پسر داشتن قلیون چاق میکردن یکیشون گفت چه قلیون دلیه.:))))))))))))
********************************************
دوستتون دارم دوست جونا.دادا ادی و خواهری های مهربون خودم.بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس.

مرجان دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:24 ب.ظ http://anemone

پس چرا اینجا سوت و کوره ؟ نکنه همهتون رفتین سوغاتی هایی که احسانکی آورده رو تقسیم کنین اونوخ منو گیگیلیو قال گذاشتین ؟ :(

pastili دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:30 ب.ظ

salaaaaaaaaaaaaaaam

man injam.......khoobam

to khoobi?


hame khoobin?busy bodam...bebakhshin

toam ke az safaret nemigi!

گیلاسی جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:49 ب.ظ

من برات زحمتی نکشیدم ...وقتی گفتی داری میری فقط چشمام رو بستم و سپردمت به خدا ... با خانومی ...
حتی نمیدونم الان باید بهت چی بگم ... ولی خوشحالم که برگشتی ..هر چند دور...هر چند دور

pastili جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ب.ظ

hiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiichkas inja ro residegi nemikone????/

مرجان شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:22 ب.ظ http://myn.blogsky.com

سلام احسانکی جونم
پس کجایی تو ؟ آباجی جون ؟ کجایین آخه ؟

احسانکی ؟ وبلاگ قبلیم رو حذف کردم
این آدرس وبلاگ جدیدمه

قربونت بابای

الهام سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:12 ب.ظ http://1ghadam.blogsky.com

سلام
بابا چه خبر شده اینجا چرا همه کم پیدا شدن
ماه مبارک رمضان مبارک
نماز روزه همه هم قبول باشه
انگاری روزه همه رو برده
داداشی کجایی دلم برات تنگ شده
شرور جون کجایی
پاستیلی جون تو انگار از همه حواس جمع تری که مرتب سر می زنی
دلم برای همه تون تنگه
دوستون دارم
بای

آباجی خانوم چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:33 ق.ظ

سلااااااااااااام
نماز روزه ها و طاعات عباداتتون قبول بروبچه ها
چه خبر؟
ادی؟الی؟پاستیلی؟
یادمه پارسال ماه رمضون افطاری شب اولو من دادم
یادته ادی؟
زرشک پلو با مرغ یه کمی سوخاری و تهدیگ سیب زمینی و سبزی خوردن و ترشی.
دهنتون آب افتاد؟
عیبی نداره گناهش گردن من
به یاد آوریش می ارزید
دیشب بعد از این همه مدت یهو مموری کارت اصلی گوشیمو گذاشتم توی گوشیم و همینطوری بی هدف دنبال آهنگا بودم هوش کردم یکیشو play کنم.این بود:
یه دنیا یه دنیا...................
میخوام دیلیتش کنم
از گذشتهها بدم نمیاد
ولی با قدمهایی استوار پیش به سوی آینده های روشن و خوب

آّباجی خانوم چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:35 ق.ظ

الی جونی هم دیروز اومده بود سرکشی.
راستی الی
همون که گفته بودی مبارک
نه تی تی رو نمیگم
هفته ی قبل از جلوی تی تی رد شدم
خیلی خوشگل بودن
مبارکت باشه
هاو دو یو دو؟ :)))))))

pastili پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:37 ب.ظ

sallam be hamegi

yek adad edi gom shode darim
az yabande taghaza mishavam oora be in weblog biavarad!

kojaeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee?

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد