ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

تیغ، ابی، پروانه

چند روز پیش که دوباره بخاطر درد سیاتیک تو خونه بودم، خیلی حوصله­ام سر رفته بود. یه خصلتی دارم من که وقتی حالم گرفته­س، میرم حمام و صورتم رو اصلاح می­کنم. مثه همیشه گوشیمو بردم کنارم. دوتا تراک از ابی انتخاب کردم (این دوتا همیشه مخصوص حمامه) و لوپ رو فعال و وولوم رو زیاد کردم. خمیر ریش، یه تیغ نو و با آرامش، صورتم رو تراشیدم. من معمولا این کار رو در چنین شرایطی خیلی با آرامش انجام می­دم. آرام آرام آرام، اول سمت راست صورت، بعد سمت چپ، بعد پشت لب، بعد پایه های کنار گوش رو تنظیم می­کنم (این قسمت تنظیم پایه ها خیلی برای مرد ها مهمه برای همین تو این شرایط باهاشون صحبت نکنید چون اگه صورتشون رو بریدند تا خود شب بهتون گیر میدند و باصطلاح اعصابشون رو سگ می کنید)، و بعد صورت رو آب می­کشی و دوباره از نو. اما این بار باید قبلش بادست صورت رو لمس کرد و ناصافی هارو تو ذهن سپرد. اونوقت دوباره خمیر ریش می­زنی و اون نقاط بیاد مونده رو بصورت معکوس تمیز می کنی. بصورت معکوس یچیزیه تو مایه های فرش جارو کردن خانوما. دیدید که اگه برس جارو برقی رو مخالف راه فرش بکشی خیلی سخت از جاش تکون میخوره. ولی این معکوس کشیدن تیغ به صورت مردها حسنش اینه که صورتت حدود هفت هشت ساعت بهتر به نظر میرسه. خلاصه اینا که گفتم خیلی مهم نبود. مهم این احساسیه که من تو این لحظات بهم دست میده و آروم میشم. ابی فریاد میکشه و میگه:

دلبرکم چیزی بگو، به من که از گریه پرم، به من که بی صدای تو از شهر شکست می­خورم، چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی، غزل بشند گلایه ها نه هق هقه دلواپسی

 

و به این قسمتش که میرسه من تیغ رو از صورتم دور می­کنم چون ممکنه بخاطر عکس الاعملم به آهنگ صورتم رو ببرم:

نزار که از سکوت تو، پرپر بشند ترانه ها، دوباره من بمونم و خاکستر پروانه ها، چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره، کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره، چیزی بگو اما نگو قصه ما بسر رسید، نگو که خورشیدک من چادر شب بسر کشید

 

دوباره این هم مهم نیست. مهم اینه که دید آدم به زندگی عوض بشه. من آخه یه مدتیه حالم خیلی گرفته­س بخاطر قضیه خونه واسه همین این روزا زیاد حمام میرم. روزای عادی دو نوبت حمام رفتنم ترک نمیشه ولی خوب... یه مدتیه می­طلبه. تراک عوض میشه و اینبار ابی میگه:

با اینکه دارند سیاه پوشا، از توی شت کوچه ها، جمع می کنند ستاره های پرپرو

با اینکه دارند عزا دارا، از زیر آوار و جنون در میارند، کفترای خاکستر رو

 

اینجاس که ابی دوباره داد میکشه:

هنوزم میشه قربانی این وحشت منحوس نشد، هنوزم میشه تسلیم شب و اثیر کابوس نشد، میشه باز سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد، هنوزم میشه عاشق شد و از ستاره معیوس نشد

 

بعدش که از حمام اومدم بیرون یه حس خیلی خوبی داشتم. نو شده بودم. صورتم نرم نرم بود. یجور تحول حداقل از نظر ظاهر. اما حالم بهتر بود. امیدوار شده بودم.

 

 

دلنوشت:

درست میشه

نترس و خر نشو

درست میشه

اون بالا یکی هست که دوست داره.

 

مازوخیست نوشت:

بعضی وقتا نمیدونم چرا آدم دوست داره خمیر های رو لبشو بوخوره

بوش که خیلی خوبه ولی مزه تمساح میده

ااااااااااااااههههخ

اما میخورم دیگه

 

 

ادوارد دست‌قیچی

نظرات 18 + ارسال نظر
پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ب.ظ

اول

الهام جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:22 ب.ظ

الهی بمیرم داداشی
غصه نخوری یک وقت همه چیز ایشالله درست می شه
خدا بزرگه
اینقدر هم هحمام نکن آب می ری ها
در ضمن خو.دم می نویسم بلکه کلمه تو چشمت آشنا بیاد تو ذهنتم جا بیفته
مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس مأیوس

آباجی خانوم شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:17 ق.ظ

اولش که اینطوریبعدشبعدترشبعدترترترترترترترش شدیم.
آی ادی واستا که کشتمت......دست شما مرسی حالا شانس آقای ابی انقدر زاغارته/زاقارته که باید تو حموم بهش گوش بدی
خب میبینم که یه پا اردک شدی و هی تند تند میری آب بازی.
چییییییییییی؟ مزه تمساح میده
هی هی تا حالا کبابشو خوردی؟ منم نخوردم ولی اونایی که دارن خودشونو واسه شرکت در المپیک چین آماده میکنن ظاهرا باید از این چیزا بخورن پس بهشون توصیه بکنیم یه ریزه خمیرریش به همراه سس خردل میل بفرمایند.
الی جووووووووووونم.از آقای دراز چه خبر؟
خولاصه که

ادوارد دست‌قیچی شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:56 ب.ظ

خدا نکنه الی خانم
مخلص آبجی شرور و الی خانم و ترنجبین بانو

آباجی خانوم یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ق.ظ

ادوارد دست‌قیچی یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:10 ب.ظ

سلام
www.mobile.webphoto.ir

خیلی خوشحال میشم تشریف بیارید

آباجی خانوم دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:06 ب.ظ

عاااااااااااااااااااااااااااالیییییییییییییییییی
من قبلاترها دیده بودمش.دانی

آباجی خانوم چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:39 ق.ظ

هیشکی نیس؟

ادوارد دست‌قیچی چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:48 ب.ظ

الهی گریه نکن

ادوارد دست‌قیچی پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:37 ب.ظ

بهتره بگی: هیشکی آپ نکرده؟

آباجی خانوم شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:37 ق.ظ

سلاااااااااملکم....هیشکی آپ نکرده ه ه ه ه ه ه
من فهلا نمیتونم آپ کنم واسه اینکه انرجی ندارم ایضا روحیه هم ندارم.
بیزحمت دعا.شدیدا

الهام شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ب.ظ

بمیرم الهی شرور جونم چی شده

ادوارد دست‌قیچی یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:15 ق.ظ

یک پیشنهاد: ریشتو بزن

آباجی خانوم یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ق.ظ

ادی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
دییییییییییییووووووووووووووووووووووووووونه
الی جووووووووونم.خوووووووووووووبی؟
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی......جانم خدای قورباغه های خوش صدا با خالهای سبز!!!!!!! جانم بنده من
لطفا دعااااااااااااااااااااااااا

الهام دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:21 ق.ظ

شرور جونم ناراحتتم دلم هم برات تنگ شده

ادوارد دست قیچی دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:59 ب.ظ

شرور خوبی؟
زنده ای؟
اووووووووووووووووووووی با تو ام
میگم خوبی؟
زنده ای؟

آهان داد نزنم؟
یعنی میشنوی؟

با ملودی آرومو اسلوموشن:
شششششررررور؟
خوووووووووووبی؟
زنده ایییییییییییی؟




دعا می نمییم ها
بخند تورو خدا

آباجی خانوم سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:43 ق.ظ

سلاملکم
خووووووووووووووووووووووبم
امروز با ((بد شهرضا))جلسه حل اختلاف داریم....رفته بودم قبلا دادخواست پر کرده بودم.امروز موعد جلسه میباشد.
اینجوری باید نشون بدم که استعفا دادم و از اونجا اومدم بیرون و خودشون استعفام رو معدوم کردن.
یعنی طبق نوشته تنظیم شده در دادخواست.
حواسم یه ریزه پی امروز ساعت ۱۲ میباشد که قراره اونجا بباشم.
ادی جونم............مرسی پدر آینده.
الی جونم صددرصد باهات تماس میگیرم دختر.
تولد حضرت علی مبارک

آباجی خانوم سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:59 ق.ظ

هی هی آپ کردم اینجا کامنت نذارین.
تروخدا این سیستم اطلاع رسانی ما رو ببینین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد