خدایا این روح رنج دیده مرا التیام بخش.
خدایا مرا ببخش.
خدایا از فرط وجدان درد دارم میمیرم.
ناقافل اینطور شدم. خوابیده بودم که این حال به سراغم آمد و بیدار شدم.
خدایا میخواهم فریاد بکشم ، بلند ترین فریادم را.
نمیتوانم چون دیگر پیر شده ام. هم پیر شده ام و هم به یقین میدانم که بلند ترین فریادم را ، یک شب در شهر ستاره کشیده ام.
وقتی صحبت از خیانت می شود حالم خوب می شود. احساس خوبی پیدا می کنم.
آری اینها کلماتی است که در پی فوران روحم بر روی کاغذ نقش میبندد. کلماتی که هیچ نظم و ترتیب انشایی و املایی ندارد و فقط احساس است و احساس.
خوشحالم از اینکه در این امر مفعول واقع شده ام ، نه فاعل.
حالم خوبست. فقط دردی در ته دلم احساس می کنم که آن هم چیزی نیست ، خوب می شود.
بیشتر دلم به حال احساساتم می سوزد که حدر رفته است. احساساتی که سالها در دل سنگی خود محفوظ نگه داشته بودم و اینک ورد زبان آین و آن است.
دوست داشتم مثل گذشته همه فکر می کردند که من یک آدم مکانیکی و ربات گونه ام.
خدایا این روح رنج دیده مرا التیام بخش.
خدایا مرا ببخش.
خدایا از فرط وجدان درد دارم میمیرم.
انگشتانم درد می کند از بس که سفت می نویسم.
پ.ن:
- این فقط یک دل نوشت بود و ربطی به مسائل خانوادگی نداشت.
- یک هفته بود اینارو نوشته بودم ولی بر اثر یک تله پاتی منتشر شد.
- موجلی نیست ، من که کسی رو اسیر نکرده بودم که بخوام حالا ناراحت باشم.
- بیخی.
- من کیم که بخوام کسی رو ببخشم. فقط دلم به حال خریت و سادگی خودم سوخت.
- بیخی. آشتی. فقط دیگه جون مونا ساکس رو قسم نخور.
- بخشیدمت. این بحث تموم شد پس لطفا دیگه ادامه نمیخوام پیدا کنه.
salam khoshtip khan
in axe paeene neveshtehat adamo mibare too khial
chetori khoobi?delneveshte ghashangi bood
hala chetori?aaarooooom?
man khoobam....saram sholoogh polooghe
cake mipazam..kharabesh mikonam..ghosse nemikhoram!
khabari nist................khoobim
shoma cheto?
eli va abji khanoom khoobin?
roooooooooze hamegi khosh