بعضی وقتها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی
درباره من
وبلاگ ادوارد دستقیچی ، یک وبلاگ گروهیه که در اون چند نفر از دوستان(دوستان که چه عرض شود!!! چند تا از افراد خانواده) ادوارد ، در کنار هم دلنوشت می نویسند.
ادوارد ، روح و حس بچه گانه تمام افراد دنیاست که این حس رو بخاطر حضور پر رنگترشون در اجتماع ، میکشند.
ادوارد حسیه که که اگه بقیه افراد جامعه بفهمند تو یه سر سوزنشو داری ، اونوقت دخلت اومده.
کی می فهمی دخلت اومده؟ ... وقتی که درسته قورتت دادند؟
نه!! ... وقتی که مزه اسیدی شیره معده طرف مقابلت رو تو دهنت حس می کنی.
موسیقی وبلاگ:
لبه تاریکی
اریک کلاپتون
ادامه...
هی به ای ننه ام گفتم بذار چار کلاس درس بخنم تا بتنم فردا سرمو بلند کنم تو سرا نذاشت !! حالا هی باید برم از دروهمساده بپرسم نوستالوجی چیه ؟ مازوخیس چه ؟ تا اونا هم یک جوری بهم نگاه کنن بگن ای یره هم دیوونه رفته ....طفلک !!
مخلص ابجیا ......دربست !!
آباجی خانوم
شنبه 19 خردادماه سال 1386 ساعت 08:57 ق.ظ
دلم جوزید یه جور ناجور!!!!!!!!!!!!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
همی نوستالوجی و مازوخیستیه که موره از اینجه فراری داده یره ....موکه نمفهمم اینا چیه !! ای خدا به مویم عقل بده یه کم !!
چاکر داداش ......دربست !!
هی به ای ننه ام گفتم بذار چار کلاس درس بخنم تا بتنم فردا سرمو بلند کنم تو سرا نذاشت !! حالا هی باید برم از دروهمساده بپرسم نوستالوجی چیه ؟ مازوخیس چه ؟ تا اونا هم یک جوری بهم نگاه کنن بگن ای یره هم دیوونه رفته ....طفلک !!
مخلص ابجیا ......دربست !!
دلم جوزید یه جور ناجور!!!!!!!!!!!!