وقتی داداشی گفت که قرارهمه با هم اینجا جمع بشیم هوار هوارتا خوشحال شدم .
همه خواهر برادرای مهربون توی یک خونه دور هم جمعند .
اینجا خونه گرم ماست
خونه ای که درش به روی همه بازه وجمع گرم خانواده با آغوش باز ازمهمونا پذیرایی می کنن .
ادوارد مهربون با نونیم لیدی عزیز از همه زودتر اومدن و خونه رو آب و جارو کردن .
خوش آمد گویی هم به عهده خواهر بزرگه است .
منم که خواهر وسطیه ام اومدم کمک آباجی خانم .
ای بابا خواهر کوچولو پس کجاست ؟
((درسته که قراره عروسکاتو بذاری واسه ما ولی هنوز که نرفتی .منتظرن همه زود باش بیا .))
حالا اگه خواهر کوچولو هم یک کم عجله کنه دیگه مشکلی نیست .
خونه شسته رفته ما در انتظار مهموناست .
قدمتون بر چشم
خوش آمدید