ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد و نوکیا N95 8GB - یکی بگه ریموت تلویزون ما کجاست؟

 

 

برفا قایم شدند؟ یا رفتند تو بغل مامانشون(مامان طبیعت)؟

 

بقول نیکا «روخدونه نخ بسته»

 

مثه کلاغ ها که کشفیاتشون رو یجا قایم می کنند / انبار نیکیار هم تو ماشین لباسشویه 

 

 

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی

نظرات 21 + ارسال نظر
ادوارد دست‌قیچی شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:29 ب.ظ

سلام
خوبید؟ همگی؟

چند روزه هوا خیلی سرد شده
منم دوباره بی احتیاطی کردم و کمرم ...
ولی چیزی نیست
صبح ها میرم مغازه ولی عصرا دیگه نمیشه
ولی خوب میشم
مامان مهری هم رفته مسافرت / پشت برفا گیر کرده اینه که دو هفتست خونه خواهرشه / خواهری اومده خونه ما / دست پختش خوبه خدارو شکر / نیکیار دیوونم کرده از بس از سروکولم بالا میره / نیکا هم هرچی میبینه(مثلا جعبه مواد غذایی یا قوطی رانی و ساندیس) میاره نشون میده میگه این ا یه ربطه یا نمیدونم ه چیه / دیگه مثه دوران ماها ه چسبان آخر ندارند و یچیزای دیگه بهش میگند / حتی جمع و تفریقشون هم فرق کرده

امروز برای اولین بار برای مدتها یکم بعدالظهر خوابیدم
با ضربه های دست نیکیار به صورتم بیدار شدم (چالاپ چالاپ)

همه رو تو خواب دیدم
شرور الی ترنجبین
ترنجبین یکم گرفته بود و اخلاق نداشت
چیزی شده خواهری؟


مرسی از دعاهاتون
دعاتون می کنم
لطفا قطعش نکنیم

Abaji khanoom شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ب.ظ

Be jane khodam mikhastam begam mobazebe kamaret bash.va.a.a.a.a.a.a.y elahi.che mazeh ee mide adam ba zarabate daste kooloochiha bidar besheh.nanaz khanoom class avale.fadaye savad amooze kooloochoo.aghaye pedar 1 haftas mikhad bereh kerman foroodgah mireh nemishe bereh.emshab ta alan dar entezare elam parvaz bood vali shokre khoda nashod.parvaz sa@ 6 rafteh kermam natoonesteh forood biyad bargashtoonde.2a yadam nemireh.yadet nareh.yademoon nareh.yadetoon nareh.boos.

الهام یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام
خدایا ایشالله که زودی خوب بشی
خیلی مراقب باش
خوش به حالت که نینی شوچولو داری
خیلی دلم ضعف می ره برای این سن
بازم مراقب خودتون باشید

خوش به حالت شرور جون
میتونی دعا کنی پروازها حالا حالا ها برقرار نباشه
هرچند که آقای پدر حتما دلواپس کاراشه

برای هم دعا کنیم
دوستون دارم
بای

اسپوتا چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:45 ب.ظ http://www.aradsalt.ir

سلام دوست گلم
از سایت ما دیدن کنید شرکت ما یه محصول فوق العاده داره که برای خیلی از بیماری ها مفیده برای پوست عالیه و ترک های دست و پا و پینه و بوی بد عرق بدن و پا رو از بین می بره
منتظر حضورتون هستیم
شرکت تولیدی اروم آراد دوز www.aradsalt.com
www.aradsalt.ir

آباجی خانوم پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:30 ب.ظ

یه عالمه نوشتم پرید.ای بابااااااااااااااااا.
خلاصه که دوستتون دارم اساسی.
دعاها قطع نشه.مررررررررررررسی.

آباجی خانوم یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:57 ب.ظ

نذر همگی قبول.
هر بشقاب رو که میکشیدم به نیت هر کدومتون بود.
دوستتون دارم.دعاها ادامه داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرررررررررسی

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:38 ق.ظ

بی نهایت ممنونم
منم این چند روزه همتون رو دعا کردم

مرسی که ...

pastili دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ق.ظ

salaaaaaaaaaaam be hame

ee edi man akhlagh nadashtam?:d

sarma khordam shadid..ama khub misham

in axe nikyar aaali;)

khubi?
sarrrde inja..badaz omri 3seri barf dashtim...

che khabara?ma khune darim.horaaaaaaaaaaaaaaa


ghashange...movaghate albat

ishalla ye 7mahe dige shaayad..shayad..ye khabaraee beshe


rooooz khoosh.mariz nashin

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:58 ب.ظ

خدارو شکر
من رو هم دعا کن که خونه دار بشم تا دست نونیم لیدی رو بگرم ببرم خونه خودمون

آمین
یادتون نره

pastili سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:50 ب.ظ

ishallaaaaaaaaaaaaaaaa

ishaaaaaaallaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa

آباجی خانوم شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:34 ق.ظ

سلی ی ی ی .
کجایین آیا شماها.
ادی ی ی ی ی ی ی ؟؟؟؟؟؟؟؟
کمرت در چه حاله؟
الی ی ی ی ی ی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کجایی دختر؟
پاستیلی ی ی ی ی ی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوووووووووووووبی؟
یه آمین بلند و حسسسسسسسابی برای دادا ادی ی ی ی ی ی ی .

pastili شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:10 ب.ظ

salam hamegi khubin?

man khubam..........che khabara?

الهام شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ب.ظ

سلام
منم خوبم یک کم گرفتار بودم از جهت خاله کوچیکم
مریض بود منم پیشش بودم
اخه هم سنیم
از ۶ محرم افتاد بیمارستان
اونم برای انفولانزا
بچه اش رو هم من می بردم پیش دبستانی و میاوردم
کلا تا دیروز مامان بودم
حالا هم خوبم
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامین برای دادا
خوبی شرور
مبارکه ترنجبین بانو
دوستون دارم
بای

ادوارد دست‌قیچی دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:37 ق.ظ

مرسی الی خانم
یه نمایشگاه هنرهای مدرن داشتیم. من و خواهری و دوستاش
یکی از بچه ها اسمش الهامه / هرموقع صداش می زدم نمیدونم چرا یاد تو می افتادم
امیدوارم هرکجا هستی موفق باشی

شرور ترنجبین الی مخلصیم با نون اضاف

راستی عکسای نمایشگاه رو میزارم یکوشولو صبر کنید

آباجی خانوم دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ

خب سلااااااااااااااااااااااام
اولا ادی. دادا جان آدم چه معنی داره دوست خواهرشو با اسم کوچیکش صدا کنه. هاااااااااان؟ فامیلی که داشت. نداشت؟ دعوات کنم؟ هااااااااان؟ کی میخوای یاد بگیری آخه پسرجان.دههههه. باشه.هرچقدر هم که صمیمی بوده باشین بخاطر خواهری تو دیگه الان اون پسر پارسال پیرارسال نیستی. ماشالا واسه خودت آقا شدی. زن و زندگی داری.
این از این.تکرار نشه ها.خب؟ اگر هم تکرار کردی حقیقتو بگو کمکت میکنم:))))))))))))))))))))))))))))))))))
خب ب ب ب ب ب ب و اما مامان الی ی ی ی.
خووووووووووووووووووووووووبی؟
تو که عاشق بچه ها هم هستی.
الی؟؟؟؟؟؟؟؟ من آی کیوم در حد هویج ج ج ج ج میباشد.
چطوریاس که تو و خاله ات همسن هم هستین؟ این یعنی مامی تو و مامی مامی یعنی مامی بزرگ باهم باهم شما رو به دنیا آورده باشن.درسته؟ خب. و این یعنی که خاله خیلی کوشولو بوده که ازدباج طولانی (بقول نیکا) کرده و اینا و قص علیهذا و ما موندیم و داستان خاله و الی و بچه خاله الی.
آهان اگه شیش سالش باشه یعنی ی ی ی ی ی ی ی ی میکنه بعبارتی.....هی دادا اون چرتکه تو بده به من یه دقه بینم.
از شوخیجات بگذریم ما هم ای نات بد. همه چیز اکی.
تازگیا پسملک سرشو میذاره روی سرم دماغامونو میچسبونیم به هم برام میخونه: نووووووووو نی ی ی ی ی
این نی ی ی ی آخر رو صداتونو زیرتر بکنین.
دیگه عات کردم.گهگاهی بهش میگم برای مامان یه نونی بخون.
وااااااااااااااااااااای الاهی فداش.
آقا جریان سوسکه و بچه اش شد دوباره.
خب خب نزنین من رفتم.
بوس برا همه.
ترنجبین عزیز ما در چه حاله؟
آقای پدر مهمان شماست.سرد است آیا؟
از سوغاتیهای خوشمزه چی بگم که هووووووممممم به به.
ادی به خاله بگو من میرماااااااا. نخورنشااااااااااااااا.خب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میسی.

pastili دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:54 ب.ظ

sallaaam be hamegi

khubin?inja khabari nist..badaz 1mah.kami garm shode hava ..man daram mirim az zogh;)

sarma badam miad.ehsase adam yakh mizane!che ba mantegh!!

khubim ma.............belakhare emtehanaye in daneshgahe ...tamum shod!janeman be labeman reside bud ..baske ta migoftam alo salam..migoft darss daram aleik!

khubim ma.....del negaranim ..tabloe ni?

roooooooz khosh..
p.n:khabari nista

الهام دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:47 ب.ظ

سلام
عارضم خدمتتون
که مامی من در سن ۲۲ سالگی من رو به دنیا میاره که اون موقع مامیش ۴۵ سال داشته دقیقا ۵۶روز بعد از تولد من مریم دنیا اومد
از بچگی هم با هم بزرگ شدیم از پنجم دبستان که با با از شهرضا انتقالی گرفت تا اول دبیرستان هم کلاس بودیم البته اون رفت انسانی و من ریاضی خوندم
پدر بزرگم اجازه نمی داد مریم برای دانشگاه بره شهرستان اونم چون خیلی شلوغ بود با یک پیر زن و پیر مرد دوام نیاورد
هرچند که بیشتر اوقات با من بود
بیشتر ماها مثل دوقلو بودیم از لحاظ پوشش
البته من اروم بودم و اون شلوغ
توی ۱۹ سالگی هم برخلاف همه دخترای فامیل ازدواج کرد و زودی هم باردار شد
الانم یک پسر ۶ ساله داره همشم به من میگه زودتر ازدواج کن تا دیر نشده
کلا خیلی دوسش دارم
شماها هم مراقب خودتون باشید تا اینجوری مریض نشید
دوستون دارم
بای


ادوارد دست‌قیچی سه‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام مخلصیم

شرور:
عرض شود که آره راست میگی خصوصا که نفصشون مجرد هستند و نفسشون متاهل(مثه خواهری و دوسه تا دیگه). خیلی کم بهش میگم الهام در عوض بهش لقب رئیس رو دادم. مثلا سلام عرض شد رئیس. چون یجورایی به قیافش میاد کسوت اونجاس. ژارسال یه نمابشگاه در مورد عشورا داشتیم که رئیس گروه خواهری بود و امسال یه «ورک شاپ» بود که رئیس گروه الهام بود. جاتون خالی خیلی باحال بود. یه نمایشگاه بود از مجسمه هایی که یجورایی شبیه لباس احرام ژوشیده بودند و دخترا به در و دیوار آویزون بودند و مدل شده بودند. مجسمه ها با پارچه سفید بودند و دخترا مانتو شلوار مشکی و روسری های قرررررمز. بعد عکاسی و نقاشی کردیم از این چیدمان و بعد عکسای گرفته شده رو تو اتاق نمایش با ویدیو پروژکتور نشون دادند. بعد یه منتقد عکس اومده بود و عکسارو نقد می کرد. از عکسای من خیلی خوشش اومده بود. گفت ماله کیه. گفتند ماله برادر خانوم تحویلیان. بعدش گفت خیلی خوب عکس می گیری. بهدش گفت ادامه آموزشت رو بیا همینجا تو انجمن هنرهای معاصر بگذرون. گفتم من تاحالا آموزش ندیدم فقط زیر دست خواهری یکارایی کردم. کلی حال کرد. تازه بهد که فهمید اینا با مبایل گرفته شده خیلی خوشش اومد.

ترنجبین:
از بس باهاش حرف می زنی که بنده خدا چاره ای نداره بگه درس دارم :)
من فقط پول شهریه ندادم واسه ترم ولی بجای نونیم لیدی درس خوندم. اونم رشته اش مثه من بوده. تازه در طول ترم پروژه هاشو هم انجام میدم
معدلش شده ۱۸

الی:
خوبی
مخلصیما




پ.ن:
دعا بنمایید
عددی نیستیم ولی دعا مینماییم

pastili چهارشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ب.ظ

salam
edi be khodet bekhand!man haftei 1bar mizangam..khob doost dasht khodesh mizange;)

rast goftia.....shayad bayad beram bahash hamkari konam.akhe rehte be in sakhti ke har emtehanesh 5 sa@ zaman dare.taze kam miad bazam

man che honari mitunam bokonam??

eval..baba moaddel18...........aroosit key hast?dige asasi doomadi shodiaaa

are toam zehnet moteahel bude hamishe,,,,,,,,,,
ishalla gholet midam badaz doomadit..na kamaretazyat mikone dige..taze kolliam betar mishin..har2 toonha

roooz khosh..............................

آباجی خانوم شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:56 ق.ظ

سلی ی ی ی. صبح به خیر.
خووووووووبیم نات بد.
میگذره.این نیز بگذرد.
چه خبرااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الهام شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام
خوبید خوبم منم
شرور دلم برات تنگیده کجایی
داداشی تو خوبی
پاستیلی جونم چطوره
حالم یک کم گرفته است
خیلی دوستون دارم
قربونتون
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد