ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد دست قیچی

بعضی وقت‌ها آدم درمیان جمع باز هم تنهاست - اگر بقیه دوستش داشته باشند دیگر اسمش تنهایی نیست ، نوستالجیاست واندکی حالت مازوخیستی

ادوارد و نوکیا N95 8GB - یکی بگه ریموت تلویزون ما کجاست؟

 

 

برفا قایم شدند؟ یا رفتند تو بغل مامانشون(مامان طبیعت)؟

 

بقول نیکا «روخدونه نخ بسته»

 

مثه کلاغ ها که کشفیاتشون رو یجا قایم می کنند / انبار نیکیار هم تو ماشین لباسشویه 

 

 

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی

دلنوشتهای ادواردی - تولد

 

امروز تولد نیکیار ه

 

امشب همه میاند خونه ما

تا اومدم خونه دیدم روی اوپن ، کیک و بستنی و پاستیل بود

مامانم داشت میچید تو یخچال

گفتم: مامانی؟؟؟؟؟

گفت: تولد نیکیاره

گفتم: کی خرونده؟

گفت: محمد(بابای نیکی ها)

 

در نتیجه بر من واضح و مبرهن(درست نوشتم؟) شد که ...؟

که؟

نمی دونم این قانون کجا وضع شد ولی یهو به من الهام شد که

که من باید شب واسه این جمعیت پیتزا بخرونم

آخه من دایی هستم نه ته پیازم نه سرش / کلی بدهی عروسی خونه ماشین ... دارم ولی بازم باید من ...

آخه چرا؟.

 

نتیجه اخلاقی اینکه:

هیچی ، همینیه که هست ، میخواستی دایی نشی

 

تا باشه از این خبرا باشه

بقول ننجون ها: الهی پول واسه دوا درمون ندی ایشالا.

 

ایشالا بزرگ که شد یه آدم حسابی مثه دائیش بشه.

 

 

راستی اینحا داره بارون میاد و خیلی رویاییه

نه هههه رویایی نیست

یادم اومد که امروز از باربری بار اومده تو انبار و روشو هم نپوشوندم ...

اینم از کار بعدازظهر بنده

 

 

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی

دلنوشت های ادواردی - از حیوانات بیاموزیم

 

 

پنگوئن ماده به مدت شش ماه از جفتش دوره ، چون جفتش رفته براش غذا تهیه کنه

اون باید شش ماه صبر کنه تا جفتش برگرده ، تو این شیش ماه از چربی بدنش استفاده می کنه.

 

مدت زمان زندگی مشترک پنگوئن ها یک ساله

بهار که میشه هر کدومشون میرند دنبال بخت جدیدشون

ولی تو این شیش ماه دوری هرکدوم به اون یکی وفا داره.

 

ولی...

ما آدما چی

جسممون تو بغل یکی دیگست اما روحمون ...

 

 

پ.ن:

یه زمانی میگفتند فلان عمل خوب ، شیوه پیغمبران است ولی حالا اونقدر نزول کردیم که باید گفت "تک همسری" شیوه حیوانات است.

پ.ن:

حالا هرچی هم که یارو(همسرت) عوضی باشه ، ولی قولی که تو دادی عوضی که نیست ، هست؟.

 

 

 

 

 

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی

سال ۲۰۰۰

 

وقتی که آیینه عشق سیاه بشه زیر غبار ٬ وقت طلوع فاجعه است ٬ میرسه سال ۲۰۰۰

بعضی وقتا آدم تو دوراهی گیر می کنه

بعضی وقتا به آدم پیشنهاد بهتری میشه

بعضی وقتا ، خودمونیم ؛ آدم سبک سنگین می کنه می بینه خدایش اونطرف چرب تر و نرم تره

ولی آدم باید مرد باشه – چه زن چه مرد - / باید مرام داشته باشه

ببینی کجا اول فرود اومدی بعدش بی خیال بشی و سوت بزنی و پشتت رو بهش بکنی (قضیه یابو و آب دادن و این جور حرفا)

 

ببینی با کی داری بازی می کنی / با چی داری بازی می کنی

بقول یه دیالوگ فیلم: وقتی میخوای کیف یکی رو بزنی اول ببین اونیکه از بانک میاد بیرون کیه؟ / اونی که داره میره تو بانک کیه؟ / پیره؟ / جوونه؟ / مایه داره؟ / فقیره؟

وقتی کیفشو زدی نه تو اون آدمی نه اون آدم قبلی ، پس بپا ببین کیف کیو میزنی

 

آدم باید از خودش اراده داشته باشه

 

مرام چیزیه که آدما رو باهاش میشه محک زد و از همدیگه متمایز کرد

تمایز چیز خوبیه

جدی میگما

خیلی خوبه

تمایز( حرف ز کوبنده ادا بشه)

مرام و ادب مثه دوتا آهن ریل قطار هستند

مولانا میگه: بی ادب دور ماند از لطف حق

 

تهشو برات بگم:

چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش

هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش

 

 

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی

 

نفسیجونیخودخودم

 

مرسی که اینقده خوبی / وقتی باهامی خوب میشم / بچه میشم

 

 

ذیگه زود زود می آپم ٬ رفتم تو حال و هوای فانتزی و سورئال ٬ یعنی بودم ٬ تازه فهمیدم نمی تونم بیرون بیام / شما هم بیاید آرزوهاتونو فانتزی ابراز کنید ٬ کاری نداره یه عکس تو گوکل سرچ می کنی بعدش یه چیزی که یه هفتس تو گلوتون گیر کرده رو زیرش می نویسی ٬ خلاص ٬ به قول ماها خلاص(با فتحه خ و مد س / یجورایی مثه سین کشیدن های خسرو شکیبایی). / راستی پست قبلی رو یکم کاملش کردم.

 

ضمنا جدیدا تموم خواهری هامو یک به یک دعا کردم(خصوصا منظورین / و البته در فولدر های مجزا).

قلت - غلط - غلت هارو حال می کنید / هنوز آدم نشدم  / کی میدونه چندتا غلط داشت؟

 

 

 

ارادتمند: ادوارد دست‌قیچی